Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for the ‘مطالب بە زبان فارسی’ Category

حاشیه‌ نشینان فراموش شده‌ , سخنی بمناسبت اول ماه‌ می روز جهانی كارگر

طبقه‌ كارگر ایران در بند های قطعنامه‌ مراسم های اول ماه‌ می امسال خود مطالبات كل طبقه‌ كار و بویژه‌ كارگران بیكار و مهاجران شاغل در كوره‌پزخانه‌ ها را شفاف تر بیان خواهد كرد.

کشمکش و نبرد میان توده های کارگر با صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری در همه جای ایران و در كردستان در تمامی طول ٣٤ سال گذشته،‌ با فراز و فرود های، وسیعا» موجود بوده است.
کارگران در این مدت با تمام توان برای دفع تعرضات سرمایه در جنگ و کارزار بوده اند. توده های کارگر هیچ وقت از فشار تعرضات جنایتکارانه سرمایه داران و دولت اسلامی شان در امان نبوده اند و هیچ لحظه ای هم از تلاش برای سازمان دادن نیروی خویش و تدارک پیکار برای دفع این تعرضات چشم پوشی نکرده اند. این جنگ و ستیزها طبیعتاً شکست هائی داشته است، با پیروزی هائی هم همراه بوده است. دستاوردهائی کسب کرده است، هزینه های زیادی هم به دنبال داشته‌ است و تجارب زیاد و با ارزشی برای جنگ و ستیزهای بعدی در اختیار کارگران قرار داده است. و دراین مورد میتوان به‌ دهها نمونه از آنها اشاره‌ كرد. از جمله اعتراض کارگران شرکت واحد، اعتراض کارگران هفت تپه در چند ساله اخير، اعتراضات کارگران لاستيک البرزو صنايع فلزي، اعتراضات کارگران پتروشیمی، اعتراضات كارگران در شكل های مختلف در شهر سقز و كارخانه‌ های مختلف در سنندج، در كوره‌پزخانه‌ های تبریز، ارومیه‌، مهاباد و بوكان و…، اعتراضات وسیع مردم و دانشجویان ونمونه هاي ديگر. تجربيات همه اين اعتراضات قدرتمند امروز راهنماي کل جنبش کارگري شده است.
ما در طول این مدت شاهد پیکار در همه عرصه های حیات اجتماعی، از جمله‌ پیکار برای تحمیل مطالبات روز كارگران بر صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری، پیکار برای افزایش دستمزد و امکانات رفاهی، برای دست مزدهای پرداخت نشده‌، برای بهداشت و آموزش و دکتر و دارو و مسکن و ایاب و ذهاب رایگان، مهاجر ستیزی، پیکار علیه تبعیضات جنسی و ستم بر زنان، علیه کار کودکان، علیه جنگ های بشر ستیز سرمایه داری، علیه ویرانسازی محیط زیست، علیه دیکتاتوری و خفقان و هر شکل سلب آزادی، علیه هر نوع دخالت دولت در زندگی خصوصی انسان ها و در یک کلام پیکارعلیه سرمایه در تمامی عرصه های حیات اجتماعی بوده‌ایم.
عرصه‌ای كه‌ به‌ اندازه‌ كافی به‌ ان نپرداخته‌ نشده‌ و تا اندازه‌یی فراموش شده‌ است شرایط كار و زندگی پر از رنج و مشقت كارگران كوره‌ های اجرپزی است.
كارگرانی كه‌ در کوره‌پزخانه، زير سایه‌ نظام سرمایه داری زنده به گور شده اند و کشان کشان خود را به حیات وصل کرده اند. معدود کسانی آن ها را به یاد دارند. آنها كارگران فصلی و به‌ حاشیه پرت شه‌گان جامعه‌ ما هستند كه‌ از حقوق اولیه انسانی خود نصیبی نبرده اند و مفهومی به نام حقوق شهروندی را نمی شناسند، حتی كمتر از حقوق خود بعنوان یك كارگر اگاهی دارند.
انها بجز خودشان هیچ کسی نمی داند کارگران فصلی، روزی چند ساعت مجبورند کار کنند؟ چند ماه مجبورند از خانه و خانواده دور باشند؟ بعد از چند سال می توانند بازنشسته شوند؟ اصلاً می توانند بازنشسته شوند؟ بیمه هستند یا خیر؟
همان هایی که واژه امنیت شغلی در ذهنشان، نخ نما شده و چتر بیمه های اجتماعی بر سر آنها يا وجود ندارد يا پایدار نیست و زخم روزگار در خطوط خشن اما صمیمی چهره آنها، تارهای آشکار تنیده است. .
روزنامه‌ نگاری كه‌ برای تهیه‌ گزارشی از نحوه‌ كار و زندگی كارگران مهاجربه كوره های نزدیك تهران رفته بود در مورد مشاهدات خود چنین نوشته است:
«در کوره پزخانه ها، فشار زندگی در دمای بالای 45 درجه بیداد می کند و پدر ‏خانواده افزون بر تحمل انجام کار مشقت بار و طاقت فرسا در کوره پزخانه، رنج پذیرش چنین ‏وضعیتی را نه تنها برای همسر که برای کودکانش به جان می خرد. هرازگاهی دستی در سطل آب می زند تا شاید مرهمی باشد بر تاول ‏کار.

انگشتان دست یاری نمی کنند تا از مهاجرانی بگویند که از کردستان تا آذربایجان غربی و خراسان، به کوره پزخانه های جنوب تهران می آیند، پنجه در پنجه زندگی می اندازند و در شرایط نامساعد اقتصادی، شش ماه کار طاقت فرسا را به جان ‏می خرند تا تمام سال زندگی کنند. مهاجرت ‏به قرچک، خاتون آباد، یافت آباد، محمودآباد، اسماعیل آباد و شمس آباد یا هر جای دیگری در ايران که ‏کاری یافت می شود، به امید به دست آوردن درآمدی اندک برای تامین مخارج خانواده.

خاتون آباد تهران پر است از خشت و دیوارهای بلندی که آجری اند و ضخیم. جایی است که هستی کارگران، در لابه لای تلی از خاک و خشت به دست ‏فراموشی سپرده می شود. کارگران کوچک سن و پیر. فرقی نمی کند بیشتر آنها از یک خانواده اند. زن به همراه شوهر و دختربچه ها و پسربچه های قد و نیم قدش کار می کند. خاک غربال می کنند با پای برهنه بر خاک تفتیده، سر و صورت ‏پیچیده در دستار و چشمانی که در منتهای سکوت خود ردپای چیزی یا کسی را می پایند.
دخترکى با تلاشی بی سرانجام، خشت را تکان می دهد. زور کوچک بازوهای لاغرش یاریش نمی کنند. خشت ها را روی شانه باریکش می گذارد و به سوی مادر می رود. قدش را کوتاه می کند و خشت ها را بر زمین گرم می گذارد و سعی می کند دستان پینه بسته اش را در هم قفل کند تا از دردشان بکاهد. نگاه مادر، دخترک را می کاود و بهت زده سر به زیر می اندازد. یادآوری تمام آرزوهایی که برای دخترک داشت بر گونه هایش سیلی می زند.

كوره های آجرپزی، سالنی مستطیل شكل و آجری با سقفی محدب به ارتفاع سه مترند كه حدود 120 ‏متر طول و هشت متر عرض دارند. شعله های آتش از دریچه هایی كه در سقف كوره تعبیه شده، ‏وارد می شوند، دود و دی اكسیدكربن نیز از طریق كانال هایی به نام «آب روت» كه در ‏دیوارهای كوره جای گرفته اند، به خارج هدایت می شوند.
کوره پزخانه های محمود آباد، جایی در حاشیه تهران است که برای ساختن برج های بلند تهران آجر می سازند. بافت کویری جنوب تهران، منطقه مناسب و مساعدی را برای آجرپزی مهیا کرده است .از دور که به کوره ها نزدیک می شوی، از میان دشت های بی آب و علف، برج های کوره خودی نشان می دهند. برج های آجری که در گذشته برای تامین اکسیژن کوره ها استفاده می شدند و اینک تنها به کار فیلم های پرسوز و گداز و جایزه بگیر می آیند.
کارگران کوره پزخانه ها با توجه به نوع کار و حرفه خود با مشکلاتی چون گرمازدگی، اتلاف آب بدن، افزایش بیش از حد دمای بدن و جریان خون، اختلال در عملکرد تنظیم حرارت بدن در مغز، خطر یخ زدگی موضعی، سرمازدگی عمومی، سرماخوردگی شدید و مزمن و حتی روماتیسم همراه با آسیب جدی ریه ها، افزایش حادثه به علت کرختی انگشتان، تنگی نفس، سرفه، بیماری های مهلک تنفسی و ریوی، حساسیت های تنفسی و پوستی، عفونت ها و ناراحتی های چشمی، ناراحتی های دردناک و مزمن مفاصل و عضلات بدن، آرتروز و دیسک کمر و بیماری های شدید و پیشرفته داخلی، ریه، کلیه ها و آرتروز گردن، ستون فقرات و زانو، بیماری های انگلی و قارچی به دلیل سخت و زیان آور بودن کار و وضع نامناسب بهداشت عمومی و محیط روبه رو هستند.
وضعيت بهداشتی و معيشتى كارگران افغانستانی به‌مراتب بدتر از كارگران مهاجری است كه‌ از كوردستان و باقی مناطق فقیر نشین و بعمد عقب نگهداشته‌ شده‌ ایران به‌ دنبال كار به‌ اینجا امده‌اند.
کوره ها اینجا هرکدام اسمی دارند. کوره عاطف، کوره متین، و کوره… . در هر کوره ۱۰ الی ۱۵ خانوار زندگی می کنند. محل زندگی کوچه ای ست به عرض ۲ متر که در هر دو طرف کوچه اتاق های ۶ تا ۱۲ متری قرار دارند و جلوی درب هر کدام از اتاق ها، پیت نفت و بند لباس و لانه مرغ و خروس و دمپایی های کوچک و بزرگ و رنگارنگ را می شود دید. هر اتاق خانواری ۶ و ۷ نفره را در خود جای می دهد. اغلب ساکنان کوره ها، مهاجران افغانستانی هستند که به صورت غیر مجاز و به این امید که ایران شانس بهتری برای زندگی در اختیار آن ها قرار می دهد به اینجا آمده اند.
تمام اعضای خانواده از کودک ۵ ساله تا پیرمرد و پیرزن ۷۰ ساله کار می کنند. تابستان ها زیر آفتاب سوزان کویر آجر می پزند و زمستان ها دامداری می کنند اما کار مشترک تمام فصول بازیافت است که در کنار کوره ها قرار دارد. محوطه وسیعی از زباله ها و کثافات و آلونکی که در گوشه همین محوطه برای زندگی در نظر گرفته شده است. مکانی که بوی تند و زننده آن از چندین متر آن طرف تر به مشام می رسد و هجوم حشرات مختلف استقبالی نه چندان خوشایند را برای مهمان ناخوانده رقم می زند. امکانات بهداشتی بسیار محدود است. هر کوره یک توالت دارد و هر ۲ تا ۳ کوره یک حمام. آب حمام را منبعی تامین می کند که روی سقف تعبیه شده و جلبک دور تا دور آن را فرا گرفته است. آب چرک و کدری از آن جاری است. آب آشامیدنی نیز مملو از باکتری ها و انگل هایی ست که موجب بروز انواع و اقسام بیماری ها می شوند. ساکنین، اکثرا دارای انگل هایی در معده و روده هستند. تعداد زیادی از آن ها از ضعف بینایی و شنوایی رنج می برند. علاوه بر این، وجود قارچ ها و زخم های ناسور در دست تا آرنج، پا و گردن، نگاه مشاهده گر را ناخود آگاه به خود جلب می کند.
اما در این بین کودکان وضعیتی وخیم تر از دیگران دارند. چرا که آن ها در سنین تفریح و کنجکاوی، مشغول لگد کردن خشت هستند و به واسطه جسم نحیف و رنجورشان مستعد پذیرش اقسام بیماری ها. بیماری های جسمی و روحی که هر کدام به نوبه خود برای کودک و خانواده او دردسرهای فراوانی ایجاد می کنند.»
اینها تنها گوشه‌ای كوچكی از رنج و مشقاتی است كه‌ كارگران فصلی و فراموش شده‌ در كوره‌پزخانه‌ ها سالیانه‌ دارند تحمل میكنند بدون اینكه‌ ارگان یا وزارتخانه‌ای خود را در این رابطه‌ موظف بداند.‌ به‌ همین دلیل است كه‌ فعالین و پیشروان كمونیست جنبش كارگری باید بیشتر به‌ جنبه‌ های مختلف كار و زندگی این طیف از طبقه‌ كارگر توجه‌ كنند و مطالباتشان را در قطنامه‌ های خود بگنجانند.

سعید امانی

Read Full Post »

سعید امانی

کشمکش و نبرد میان توده های کارگر با صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری در همه جای ایران و كردستان در تمامی ط10995578_1051890834839655_157364027523384693_nول ٣٦ سال گذشته،‌ با فراز و فرود های، وسیعا» موجود بوده است. اختار، احضار و دست گیری فعالین و رهبران و پیشرەوان جنبش کارگری در استانە اول ماه مە روز جهانی کارگر در همین راستا است.

کارگران در این مدت با تمام توان برای  دفع تعرضات سرمایه در جنگ و کارزار بوده اند. توده های کارگر هیچ وقت از فشار تعرضات جنایتکارانه سرمایه داران و دولت اسلامی شان در امان نبوده اند و هیچ لحظه ای هم از تلاش برای سازمان دادن نیروی خویش و تدارک پیکار برای دفع این تعرضات چشم پوشی نکرده اند. این جنگ و ستیزها طبیعتاً شکست هائی داشته است، با پیروزی هائی هم همراه بوده است. دستاوردهائی کسب کرده است، هزینه های زیادی هم به دنبال داشته‌ است و تجارب زیاد و با ارزشی برای جنگ و ستیزهای بعدی در اختیار کارگران قرار داده است. و دراین مورد میتوان به‌ دهها نمونه از آنها اشاره‌ كرد. از جمله اعتراض کارگران شرکت واحد، اعتراض کارگران هفت تپه در چند ساله اخير، اعتراضات کارگران لاستيک البرزو صنايع فلزي، اعتراضات کارگران پتروشیمی، اعتراضات كارگران در شكل های مختلف در شهر سقز و كارخانه‌ های مختلف در سنندج، در كوره‌پزخانه‌ های تبریز، ارومیه‌، مهاباد و بوكان، اعتراضات وسیع مردمی و دانشجویان  و این اواخر اعتصابات و اعتراضات سرتاسری معلمان و پەرستاران و…. تجربيات ارشمند همه اين اعتراضات قدرتمند امروزە راهنماي کل جنبش کارگري شده است.

ما در طول این مدت شاهد پیکار در همه عرصه های حیات اجتماعی، از جمله‌ پیکار برای تحمیل مطالبات روز كارگران بر صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری، پیکار برای افزایش دستمزد و امکانات رفاهی، برای دست مزدهای پرداخت نشده‌، برای بهداشت و آموزش و دکتر و دارو و مسکن و ایاب و ذهاب رایگان، مهاجر ستیزی، پیکار علیه تبعیضات جنسی و ستم بر زنان، علیه کار کودکان، علیه جنگ های بشر ستیز سرمایه داری، علیه ویرانسازی محیط زیست، علیه دیکتاتوری و خفقان و هر شکل سلب آزادی، علیه هر نوع دخالت دولت در زندگی خصوصی انسان ها و  در یک کلام  پیکارعلیه سرمایه در تمامی عرصه های حیات اجتماعی بوده‌ایم.

عرصه‌ای كه‌ به‌ اندازه‌ كافی به‌ ان پرداخته‌ نشده‌ و تا اندازه‌یی فراموش شده‌ است شرایط كار و زندگی پر از رنج و مشقت كارگران كوره‌ های اجرپزی است.

كارگرانی كه‌ در کوره‌پزخانه، زير سایه‌ نظام سرمایه داری زنده به گور شده اند و کشان کشان خود را به حیات وصل کرده اند. معدود کسانی آن ها را به یاد دارند. آنها كارگران فصلی و به‌ حاشیه پرت شدگان جامعه‌ ما هستند كه‌ از حقوق اولیه انسانی خود نصیبی نبرده اند و مفهومی به نام حقوق شهروندی را نمی شناسند، حتی كمتر از حقوق خود بعنوان یك كارگر اگاهی دارند.

انها بجز خودشان هیچ کسی نمی داند کارگران فصلی، روزی چند ساعت مجبورند کار کنند؟ چند ماه مجبورند از خانه و خانواده دور باشند؟ بعد از چند سال می توانند بازنشسته شوند؟ اصلاً می توانند بازنشسته شوند؟ بیمه هستند یا خیر؟

همان هایی که واژه امنیت شغلی در ذهنشان، نخ نما شده و چتر بیمه های اجتماعی بر سر آنها يا وجود ندارد يا پایدار نیست و زخم روزگار در خطوط خشن اما صمیمی چهره آنها، تارهای آشکار تنیده است.
روزنامه‌ نگاری كه‌ برای تهیه‌ گزارشی از نحوه‌ كار و زندگی كارگران مهاجربه كوره های نزدیك تهران رفته بود در مورد مشاهدات خود چنین نوشته است:

«در کوره پزخانه ها، فشار زندگی در دمای بالای 45 درجه بیداد می کند و پدر ‏خانواده افزون بر تحمل انجام کار مشقت بار و طاقت فرسا در کوره پزخانه، رنج پذیرش چنین ‏وضعیتی را نه تنها برای همسر که برای کودکانش به جان می خرد. هرازگاهی دستی در سطل آب می زند تا شاید مرهمی باشد بر تاول ‏کار.
انگشتان دست یاری نمی کنند تا از مهاجرانی بگویند که از کردستان تا آذربایجان غربی و خراسان، به کوره پزخانه های جنوب تهران می آیند، پنجه در پنجه زندگی می اندازند و در شرایط نامساعد اقتصادی، شش ماه کار طاقت فرسا را به جان ‏می خرند تا تمام سال زندگی کنند. مهاجرت ‏به قرچک، خاتون آباد، یافت آباد، محمودآباد، اسماعیل آباد و شمس آباد یا هر جای دیگری در ايران که ‏کاری یافت می شود، به امید به دست آوردن درآمدی اندک برای تامین مخارج خانواده.
خاتون آباد تهران پر است از خشت و دیوارهای بلندی که آجری اند و ضخیم. جایی است که هستی کارگران، در لابه لای تلی از خاک و خشت به دست ‏فراموشی سپرده می شود. کارگران کوچک سن و پیر. فرقی نمی کند بیشتر آنها از یک خانواده اند. زن به همراه شوهر و دختربچه ها و پسربچه های قد و نیم قدش کار می کند. خاک غربال می کنند با پای برهنه بر خاک تفتیده، سر و صورت ‏پیچیده در دستار و چشمانی که در منتهای سکوت خود ردپای چیزی یا کسی را می پایند.

دخترکى با تلاشی بی سرانجام، خشت را تکان می دهد. زور کوچک بازوهای لاغرش یاریش نمی کنند. خشت ها را روی شانه باریکش می گذارد و به سوی مادر می رود. قدش را کوتاه می کند و خشت ها را بر زمین گرم می گذارد و سعی می کند دستان پینه بسته اش را در هم قفل کند تا از دردشان بکاهد. نگاه مادر، دخترک را می کاود و بهت زده سر به زیر می اندازد. یادآوری تمام آرزوهایی که برای دخترک داشت بر گونه هایش سیلی می زند.

كوره های آجرپزی، سالنی مستطیل شكل و آجری با سقفی محدب به ارتفاع سه مترند كه حدود 120 ‏متر طول و هشت متر عرض دارند. شعله های آتش از دریچه هایی كه در سقف كوره تعبیه شده، ‏وارد می شوند، دود و دی اكسیدكربن نیز از طریق كانال هایی به نام «آب روت» كه در ‏دیوارهای كوره جای گرفته اند، به خارج هدایت می شوند.

کوره پزخانه های محمود آباد، جایی در حاشیه تهران است که برای ساختن برج های بلند تهران آجر می سازند. بافت کویری جنوب تهران، منطقه مناسب و مساعدی را برای آجرپزی مهیا کرده است .از دور که به کوره ها نزدیک می شوی، از میان دشت های بی آب و علف، برج های کوره خودی نشان می دهند. برج های آجری که در گذشته برای تامین اکسیژن کوره ها استفاده می شدند و اینک تنها به کار فیلم های پرسوز و گداز و جایزه بگیر می آیند.

کارگران کوره پزخانه ها با توجه به نوع کار و حرفه خود با مشکلاتی چون گرمازدگی، اتلاف آب بدن، افزایش بیش از حد دمای بدن و جریان خون، اختلال در عملکرد تنظیم حرارت بدن در مغز، خطر یخ زدگی موضعی، سرمازدگی عمومی، سرماخوردگی شدید و مزمن و حتی روماتیسم همراه با آسیب جدی ریه ها، افزایش حادثه به علت کرختی انگشتان، تنگی نفس، سرفه، بیماری های مهلک تنفسی و ریوی، حساسیت های تنفسی و پوستی، عفونت ها و ناراحتی های چشمی، ناراحتی های دردناک و مزمن مفاصل و عضلات بدن، آرتروز و دیسک کمر و بیماری های شدید و پیشرفته داخلی، ریه، کلیه ها و آرتروز گردن، ستون فقرات و زانو، بیماری های انگلی و قارچی به دلیل سخت و زیان آور بودن کار و وضع نامناسب بهداشت عمومی و محیط روبه رو هستند.

وضعيت بیهداشتی و معيشتى كارگران افغانستانی به‌مراتب بدتر از كارگران مهاجری است كه‌ از كوردستان و باقی مناطق فقیر نشین و بعمد عقب نگهداشته‌ شده‌ ایران به‌ دنبال كار به‌ اینجا امده‌اند.

کوره ها اینجا هرکدام اسمی دارند. کوره عاطف، کوره متین، و کوره… . در هر کوره ۱۰ الی ۱۵ خانوار زندگی می کنند. محل زندگی کوچه ای ست به عرض ۲ متر که در هر دو طرف کوچه اتاق های ۶ تا ۱۲ متری قرار دارند و جلوی درب هر کدام از اتاق ها، پیت نفت و بند لباس و لانه مرغ و خروس و دمپایی های کوچک و بزرگ و رنگارنگ را می شود دید. هر اتاق خانواری ۶ و ۷ نفره را در خود جای می دهد. اغلب ساکنان کوره ها، مهاجران افغانستانی هستند که به صورت غیر مجاز و به این امید که ایران شانس بهتری برای زندگی در اختیار آن ها قرار می دهد به اینجا آمده اند.

تمام اعضای خانواده از کودک ۵ ساله تا پیرمرد و پیرزن ۷۰ ساله کار می کنند. تابستان ها زیر آفتاب سوزان کویر آجر می پزند و زمستان ها دامداری می کنند اما کار مشترک تمام فصول بازیافت است که در کنار کوره ها قرار دارد. محوطه وسیعی از زباله ها و کثافات و آلونکی که در گوشه همین محوطه برای زندگی در نظر گرفته شده است. مکانی که بوی تند و زننده آن از چندین متر آن طرف تر به مشام می رسد و هجوم حشرات مختلف استقبالی نه چندان خوشایند را برای مهمان ناخوانده رقم می زند. امکانات بهداشتی بسیار محدود است. هر کوره یک توالت دارد و هر ۲ تا ۳ کوره یک حمام. آب حمام را منبعی تامین می کند که روی سقف تعبیه شده و جلبک دور تا دور آن را فرا گرفته است. آب چرک و کدری از آن جاری است. آب آشامیدنی نیز مملو از باکتری ها و انگل هایی ست که موجب بروز انواع و اقسام بیماری ها می شوند. ساکنین، اکثرا دارای انگل هایی در معده و روده هستند. تعداد زیادی از آن ها از ضعف بینایی و شنوایی رنج می برند. علاوه بر این، وجود قارچ ها و زخم های ناسور در دست تا آرنج، پا و گردن، نگاه مشاهده گر را ناخود آگاه به خود جلب می کند.

اما در این بین کودکان وضعیتی وخیم تر از دیگران دارند. چرا که آن ها در سنین تفریح و کنجکاوی، مشغول لگد کردن خشت هستند و به واسطه جسم نحیف و رنجورشان مستعد پذیرش اقسام بیماری ها. بیماری های جسمی و روحی که هر کدام به نوبه خود برای کودک و خانواده او دردسرهای فراوانی ایجاد می کنند.»

اینها تنها گوشه‌ای كوچكی از رنج و مشقاتی است كه‌ كارگران فصلی و فراموش شده‌ در كوره‌پزخانه‌ ها سالیانه‌ دارند تحمل میكنند بدون اینكه‌ ارگان یا وزارتخانه‌ای خود را در این رابطه‌ موظف بداند.‌ به‌ همین دلیل است كه‌ فعالین و پیشروان كمونیست جنبش كارگری باید بیشتر به‌ جنبه‌ های مختلف كار و زندگی این طیف از طبقه‌ كارگر توجه‌ كنند و مطالباتشان را در قطنامه‌ های خود بگنجانند.

Read Full Post »